» يكي از دوستانم قبلأ به من گفته بود كه اگر چند سوره را قبل از خواب 7 مرتبه بخوانيد هر خوابي را بخواهيد مي بينيد .خودش اين كار را كرده بود و نتيجه هم گرفته بود اما من چند بار اين كار را انجام دادم به نيت اينكه در خواب امام زمانم را ببينم يا اينكه طوري به مناله ام شود كه براي نزديك شدن به ايشان چه كنم اما يك بار هم نتيجه نگرفتم. راستش من فكر مي كنم يك جاي كارم اشتباه است اما نمي دانم كجا، خيلي دعا كرده ام . كه به من بگويند عيب كار من كجاست اما چيري دستگيرم نشد. اما مسأله اينجاست كه نمازمن با حضور قلب نيست. البته بعضي وقتهابه معني كلماتي كه بر زبان مي آورم توجهدارم اما من فقط معني فارسي نماز را بلدمو از مفهوم اصلي آن كه باعث نزديك شدن مابه خدا مي شود خبر ندارم عبادات ديگرم همهمينطور است. اين سؤالات مدت زيادي است كه ذهنم را بهخود مشغول كرده و من كسي را جز شمانيافتم كه دربارهء آن صحبت كنم. خواهش ميكنم جواب اين سؤالات را زودتر برايمبفرستيد چون جواب آنها برايم خيلي مهماست.
» محورهاى اصلى اين سؤال بر چهار موضوع استوار است: اول: ديدن رؤياى صادقه دوم: تقرّب به امام زمان سوم: كسب دانش از درون چهارم: حضور قلب در نماز و ساير عبادتها.
چهار موضوعى كه در نامه شما به آن ها اشاره شده است؛ به وسيله تهذيب نفس، پاكسازى درون يا تطهير باطن بدست مىآيد. اين مطلب بخوبى در «مكاتبه و انديشه» در صفحات 177 و 178 و 179 بيان شده است و ما كمى آنرا بسط مىدهيم:
گوهر خود را هويدا كن، كمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا كن، كمال اين است و بس...
دل چو سنگ خاره شد اى پور عمران! با عصا
چشمه ها زين سنگ خارا كن، كمال اين است و بس
پند من بشنو: بجز با نفس شوم بد سرشت
با همه عالم مدارا كن، كمال اين است و بس...
چون به دست خويشتن، بستى تو پاى خويشتن
هم به دست خويشتن وا كن، كمال اين است و بس
( ميرزا حبيب خراسانى )
هر چه انسان از نظر معنوى، تقوا، معرفت و كمالات در سطح بالا باشد و موازين احتياط و پاكزيستى را رعايت كند و بطور كلّى هر قدر حجابها و ظلمتهاى خود و دنيا را كنار بزند، به علم، حكمت، بصيرت، هدايت و تقرّب بيشترى نايل مى شود.
در مناجات شعبانيه مى خوانيم: «الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و أنر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتّى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمة و تصير ارواحنا معلّقة بعزّ قُدسك ؛ خدايا! به من كمال جدايى (از تاريكيها و خودخواهىها) و رسيدن به نور عطا فرما و چشمان دلمان را با تابش نظر خود روشن نما؛ تا چشمان دل، پرده هاى نور را كنار زند و به سرچشمه عظمت برسد و ارواح ما به عزّ قدست تعلّق گيرد» ( مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى(ره)، اعمال ماه شعبان )
امام راحل مى فرمايند: «كمال انقطاع به اين سادگى حاصل نمىشود، احتياج فوق العاده به تمرين، زحمت، رياضت، استقامت و ممارست دارد تا بتواند با تمام قوا از ما سوى الله منقطع گردد و به غير خدا توجّهى نداشته باشد.
تمام صفات وارسته ى انسانى در انقطاع الى الله نهفته است و اگر كسى بدان دست يافت به سعادت بزرگى نائل شده است، لكن با كوچكترين توجه به دنيا محال است انقطاع الى الله تحقّق يابد»( جهاد اكبر، ص 261 تا 277).
كسى كه هنوز تاريكى هاى درونى خويش را پاره نكرده است، كسى كه تمام توجهش به عالم طبيعت است، و از ماوراء دنيا و عالم روحانيت بى خبر هيچگاه در صدد بر نيامده كه خود را تهذيب و پاك نمايد، قوه و توان شعور و ادراك باطنى خود را ضعيف كرده است. چنين شخصى استعدادها و قابليتهاى خود را كور نموده است.
در نتيجه بهرهاى از علم، حكمت بصيرت و آن چه كه تحت عنوان «صفات وارسته انسانى» مطرح است، نخواهد برد پس بايد به تهذيب نفس رو آورد. انسانى كه مستعدّ تجلّى اسماء و صفات الهى است، چون از ناخالصى دنيا جدا گردد و حجابهاى دنيا و خود، پس زده شود، آيينه وجود او مستعدّ انعكاس انوار حقّ گردد، و علم نورانى و حكمت الهى و هدايت ربّانى از درون او جوشش يابد و اين تحوّل نورانى جز با تهذيب نفس و پاكسازى درون حاصل نمىشود.
سالك از نور هدايت ببرد راه بدوست
أكه به جائى نرسد گر به ضلالت برود
اى دليل دل گم گشته، خدا را مددى
أكه غريب ار نبردرَه، به دلالت برود
(حافظ)
آيا حضرت صالح پيامبر (ع) در زمان خودشان غيبتي كوتاه مدت داشته اند؟
از چشمه ى حكمت بكف آور جامى
أبو كه از لوح دلت نقش جهالت برود
تهذيب نفس يا جهاد اكبر همانطور كه امام راحل مىفرمايند نياز به سالها تلاش و كوشش دارد و چيزى نيست كه به سادگى فرا چنگ آيد. در اين جا اساتيد علم اخلاق، «مرابطه» با خدا را مطرح مى كنند.
اركان چهارگانهاى كه انسان را به خدا پيوند مى زند تا جائى كه تمام شئون زندگى يك نفر الهى شود، عبارتست از:
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمائید